این کره ای, پخت و پز, Facebook, گروه باعث می شود من کمتر احساس تنهایی

در ماه مارس به عنوان هر کس در جهان شروع پخت خود را نان و regrowing scallions از ته من تصمیم گرفتم آن ممکن است

توسط DASTESALAMATT در 26 اردیبهشت 1399

در ماه مارس به عنوان هر کس در جهان شروع پخت خود را نان و regrowing scallions از ته من تصمیم گرفتم آن ممکن است یک ایده خوب برای طبخ غذای کره ای. آشپزی من پدر و مادر کشور است که ذاتا قرنطینه پسند: تخمیر kimchis که برای ماه گذشته; سوپ و خورش و braises که تنها با گذشت زمان بهتر; همه شیوه ای از banchans یا ظروف جانبی که فقط نیاز به یک قابلمه تازه از برنج سفید برای تکمیل یک وعده غذایی.

من عاشق این غذاهای من فقط نیاز به می دانم که چگونه به آنها را. من نمیفهمد اگر وجود داشت همیشه یک وقت برای آرام کردن و یاد بگیرند که من این دستور العمل در حال حاضر آن خواهد بود.

شروع کردم با تماس مادر من بیشتر به طور منظم پرسیدن چقدر سویا و رب او قرار می دهد در doenjang jjigae که تابه او استفاده می کند برای سرخ کردن شور croaker. اما من به عنوان دانش پایه ای رشد من می خواستم بیشتر. پس از کمی جستجو من فرود بر روی کره پخت و پز Facebook group: خصوصی جامعه 185,000 اعضای که پذیرش تعیین می شود یک چیز--علاقه به غذای کره ای. چیزی که من پیدا کردم یک مدینه فاضله از حمایت مشتاق به یادگیری کیمچی عاشقان. هر پست در این گروه بر خلاف گذشته: کاملا پلیسه کوفته پس کاسه داغ, سکس تند, رشته فرنگی; رول gimbap با یک رنگین کمان از پر کردن; خوش طعم-شیرین کبابی کوتاه دنده آمیخته با الگوهای رفتاری کره ای مامان و ساخت انواع کیمچی از کاهو پیچ و پیازچه به انبه و سیب و آناناس; حتی گاه به گاه سیر شوخی است.

در میان داستان های شخصی به غذاهای خاص و درخواست به صورت کتبی به پایین دستور (که وجود ندارد بسیاری از افراد به دلیل این است که مواد غذایی خانه) است که سیل قاطعانه نظرات: "کار بزرگ!" و "به نظر می رسد شگفت انگیز!" و "جالب!" اکو در سراسر نوشته های. این انگلیسی پخت کردن از رسانه های اجتماعی.

من ساخته شده آن را به یک عادت برای بررسی صفحه هر روز صبح با فنجان قهوه و تقریبا بلافاصله آنچه تا به حال شده است در تلاش برای یادگیری نحوه ی به مادرم معروف سس سویا-مزه دار شده خرچنگ--و عبور ساعت های بی پایان پخت و پز در 200 فوت مربع آپارتمان در شهر نیویورک مایل از پدر و مادر من--من به رهبری چیزی است که من نمی دانستم من به دنبال: آسایش و یاران و یک نام برای من نوستالژی.

مانند بسیاری از کودکان از مهاجران, من یک طعم قوی حافظه برای مادر من اما نه مقدار حافظه عملی از چگونه برای رسیدن به آنجا. من هرگز زمان به یاد بگیرند که چگونه به طبخ غذاهای خود را زمانی که من زندگی می کردند در بازگشت به خانه در آتلانتا—دلیل این که چرا من ؟ برای سال مامان شد, آشپز, من, کسی که شام میخورد.

در حال حاضر به عنوان من به تنهایی نشسته خواندن Facebook نظرات من متوجه دلیل آن را چنین شایع استعاره در مهاجر روایات—کلیشه حتی برای کودکان به تماس مادر خود را در هنگام پخت غذا از سرزمین مادری. این یک راه ساده برای احساس متصل به خانواده دوباره. با خوردن مواد غذایی و آموزش طبخ آن ما می توانیم تکیه به ریتم از نسل های گذشته. من تشخیص این احساس غربت در نظرات از دیگر کره ای ها در این گروه: "مادر بزرگ من استفاده می کند که گلدان بیش از حد." و "پدر من همچنین می خورد غار غار تخم چشم!" یا "من از دست مادرم..." x ، y و z.

انتظار نداشتم چنین, کامل, لوله شکل نما از غذاهای از دوران کودکی من و یا یادآوری گذشته من تا به حال به آرامی فراموش کرده در مورد من بیش از 11 سال دور از خانه. انتظار نداشتم به من را خیلی شادی.

به عنوان یک نویسنده مشغول به کار در مواد غذایی رسانه ها—که اغلب انتقاد خود را برای عدم تنوع در mastheads بلکه در مواد غذایی وجود دارد یکی دیگر از جنبه های مهم از, کره ای, پخت و پز Facebook گروه برای من: قدرت دیدن پدر و مادر من' طبخ مواد تشکیل دهنده خود را جلو و مرکز. آتشین فلفل قرمز سس و بلورهای گرانیت بوداده جلبک دریایی اسنک; امثال و نظرات بسیار از دیگر کره ای, پخت و پز علاقه مندان به این جشن مهاجر فرهنگ است. آن را مانند گریه در حالی که تماشای دیوانه غنی آسیایی ها در تئاتر—نه به این دلیل که این فیلم به خصوص خوب است اما به دلیل آن ساخته شده و جشن گرفته می شود. در نهایت به خودتان را ببینید بر روی صفحه نمایش به تصویر مطابقت با واقعیت برای تغییر--شما نمی تواند پیش بینی کند که نوع امداد.

من تعامل با کره پخت و پز از حاشیه. من "دل" نوشته های پرتاب در یک گاه به گاه "آن را به میخ!" و حتی یک بار به اشتراک گذاشته شده یک عکس از خود من کاسه کیمچی تن ماهی رشته فرنگی. اما من به عنوان سرمایه گذاری به عنوان هر کسی. پیمایش از طریق پست هر روز صبح احساس می کنم شانه های من آرامش من, گارد پایین آمدن که من قدم به این تجربه مشترک از احساساتی اشتیاق از احساس غربت و پخت و پز از طریق قرنطینه با افرادی که هم به تنهایی و به عنوان در عشق با غذای کره ای به من.



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن