چگونه من مادر من کمک به زنده ماندن این بیماری همه گیر از هزاران مایل دورتر

زمانی که من نقل مکان کرد و از بمبئی به نیویورک پنج سال پیش من انجام مادرم دستور با من منظمی jotted در یک کتانی

توسط DASTESALAMATT در 20 اردیبهشت 1399

زمانی که من نقل مکان کرد و از بمبئی به نیویورک پنج سال پیش من انجام مادرم دستور با من منظمی jotted در یک کتانی پوشیده دستور مجله. آن را نشسته بر روی یک قفسه در آشپزخانه من و من گاهی اوقات برگ از طریق صفحات به دنبال ایده ها و در نهایت قرار دادن آن را به عقب و به جای تکیه بر takeout یا هر چیز دیگری-است-ساده-به-پرتاب-با هم مهربان از وعده های غذایی. نکته این است که مادر من دستور نیست به خصوص آسان و سریع باشد. آنها خواهان با سخت روشمند دستورالعمل نیاز به یک ارتش از ادویه جات ترشی جات آروماتیک و دبستان کاسه. من نه صبر استعداد و نه شربت خانه خود را در این نوع پخت و پز. بنابراین به جای من انگشت شست از طریق صفحات برای راحتی در حالی که بطرف خود کش کرد به یک کاسه از دو دقیقه رشته فرنگی.

اما به تازگی من شده اند پرستاری یک مورد شدید از احساس غربت حسرت به حمل و نقل بازگشت به خانه دوران کودکی من که در آن من تا به حال هرگز به نگرانی در مورد قرار دادن مواد غذایی بر روی میز یا زیر کابینت های من با ملزومات است. با اقامت در خانه سفارشات صادر شده در هر دو کشور پریدن از روی 15 ساعت پرواز است از سوال. بنابراین به جای من به دنبال آرامش در آشپزخانه با ایجاد وعده های غذایی من با. شروع کردم به تمیز کاری توسط اینترنت در تلاش برای پیدا کردن آسان دستور العمل های هند اغلب به هم چسباندن یک زن و شوهر به امید استخوانی که آشنا عطر و طعم. اما به عنوان خوشمزه به عنوان Archana آشپزخانه را دال است یا چرخ شده و گوشت گوسفند و نخود فرنگی by Sanjeev Kapoor, من کشف کرده اند وجود دارد از درجه اعتبار ساقط تنها مادرم را در وعده های غذایی می توانید پر کنید.

با هفتمین روز از خود quarantining من در نهایت محشور شجاعت را به یک چاقو در یکی از دستور العمل کلاسیک: چهار لایه سیر برنج پخته ظرف. رشد پخته ظرف لایه از برنج و سیر سس قرمز کبابی, سبزیجات, سبزیجات تازه, خامه, béchamel و تعداد زیادی از پنیر بود weeknight اصلی در خانواده من میز شام و مهلت استقبال از غیر جذاب و سبزیجات و عدس و roti. من دزدکی حرکت کردن به آشپزخانه فقط به عنوان متلاطم ظرف بیرون آمدن از فر و تماشای مادر من سخاوتمندانه رنده اضافی داش تازه پارمسان. "موفق باشید" او می گویند. طلایی, قهوه ای, لبه های ناهموار همیشه محفوظ است برای من.

پس از من béchamel تبدیل به یک توده جامد بر روی اجاق گاز برای بار دوم من در نهایت تصمیم به تماس ، این بود که صبح زود در بمبئی اما او پاسخ داد: در حلقه دوم. مانند یک پزشک بیمار را او به من داد تشخيص: "مهم است. اما آن را می توانید از طریق." او دستور من به آرامی اضافه کردن شیر در حالی که همچنان به هم بزنید سس اصرار توده به سهولت و با یک ماهوت پاک کن زدن. هنگامی که سس بود ترمیم آن سوسو زننده جلال او راه می رفت و من از طریق بقیه مراحل را برای دستور العمل و تنها گذاشت تا بعد از ظرف پخته و خنک کننده در آشپزخانه. آن شب من بر روی نیمکت نشسته خوردن forkful توسط forkful به طور مستقیم از سرامیک ظرف و با هر نیش من می تواند احساس اضطراب و ترس به آرامی پراکنده.

پس از من گرفته اند به تماس مادر من تقریبا هر روز برای دستورالعمل های پخت و پز. او با صبر و حوصله نظارت در هر مرحله و هنگامی که ما در حال انجام بحث ما این روند در طول, در نهایت تصمیم گیری در یک ظرف برای روز بعد قبل از حلق آویز کردن. در پنج هفته پس ما روال جدید تاسیس شده است ما فارغ التحصیل شده اند به دستور العمل های خارج از کتاب برآمده قدیمی و فراموش شده مورد علاقه های شما. وجود دارد پرداخت, سیاه, نخود خورش در یک آلوچه نا مشروع خدمت با برنج شکسته halwa آغشته به روغن حیوانی غنی معمولا محفوظ برای تولد; مادربزرگم معروف مرغ بریانی که یکی از مواد تشکیل دهنده مخفی او حاضر به بخشی با حتی در حال حاضر و مرغ مایو ساندویچ است که هنوز هم تداعی خاطرات نوستالژیک بی شماری را از وعده های غذایی به اشتراک گذاشته شده با دوستان مدرسه.

من تکیه آشپزخانه و کابینت فله. معمولا پر شده با, اسنک, ماکارونی و رشته فرنگی دقیقه, آنها در حال حاضر پر از ادویه جات ترشی جات تازه مانند هل و میخک و انیسون ستاره. همچنین عدس از تمام رنگ ها و اندازه های 10 کیلویی کیسه آرد گندم کامل چون من در نهایت یادگیری را rotis از ابتدا. پس از یکی بیش از حد بسیاری از پاچه تماس از فروشگاه های مواد غذایی, مادرم نیز شروع به گردآوری یک لیست گسترده ای از چیزهایی که اضافه کردن به سبد خرید, و گاهی اوقات حتی ویرایشهای من آمازون نخست سبد مبادله ادویه جات ترشی جات و چاشنی با او ترجیح علامت های تجاری.

مادر من است که حضور ثابت در زندگی من, اما در طول پنج سال گذشته شده است وجود دارد رشد عاطفی قطع که در حال حرکت به یک کشور کاملا مخالف منطقه زمان می توانید برای هر رابطه است. اما این روزها وجود دارد عجیب و غریب جدید شادی به ما و تماس های ویدئویی. بدون فشار دادن کارهای به اجرا و یا یک قطار به گرفتن مکالمات ما در حال حاضر برای آخرین ساعت. در حالی که خرد کردن پیاز sautéing سیر و cubing فلفل ما گرفتن در محله شایعات, بورس, یادداشت ها را در تلویزیون نشان می دهد به تماشای, و افکار پوچ در مورد ما بعد از تعطیلات با هم.

رشد من فکر کردم خوشمزه وعده های غذایی جادویی به نظر می رسد در میز شام ما از هوا نازک. من در حال حاضر متوجه تلاش و صبر آن را در زمان برای آماده سازی یک وعده غذایی است که مناسب هر داد و بیداد کن tastebud در خانواده است. من نیز به تدریج یادگیری است که درست مثل مادر من من بیش از حد برخی از ميانگين مهارت های خود را در آشپزخانه. و اگر چه من rotis هرگز ممکن است کاملا گرد و در این زندگی وجود دارد ارضاء در نهایت به تسلط روی حیله و تزویر هنر قابل توجه ترکیب مناسب از masalas.

من نمی دانم وقتی که من را وادار به دیدن مادرم این سال اما تا آن زمان ما بود در آشپزخانه صرف وقت با کیفیت با هم در حالی که میلیون ها مایل از هم جدا.



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.net
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن